ستاره

ساخت وبلاگ

بچه که بودم همیشه آرزوم بود تابستون بیاد که برم رو پشت بوم بخوابم و ستاره ها رو نگاه کنم ، همیشه مامان و بابام نگرانم بودن که میرم تنهایی میخوابم رو پشت بوم ( البته شبهایی که اونها نمیومدن ) و من از اون موقع یاد گرفتم رو پای خودم وایسم . ولی الان نه ستاره ای هست و نه پشت بوم خونه قدیمی ما که بشه رفت تنهایی خوابید و با خدا درد و دل کرد . همیشه فکر میکردم اگه نباشم چه اتفاقی میفته و چه کسایی از نبودنم ناراحت میشن ولی الان باور کردم بود و نبودم فرقی نداره و این فقط یه خیاله که خیلی مهمم ! ولی خوب من هنوز تو فکرم رو پشت بوم میخوابم و ستاره های خریتم رو میشمارم و از اینکه انقدر بچگی میکنم و حرف های آدم ها رو زود باور میکنم به خودم لعنت میفرستم

ستاره...
ما را در سایت ستاره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : man-b-to1984 بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1396 ساعت: 11:42