همه مهربانتر از مادر

واقعا دوره زمونه عجیبی شده ، خیلی ها نون رو به نرخ روز میخورن و غیر از تملق و چاپلوسی کاری بلد نیستن ، انقدر بعضی آدم ها دورو و دروغ گو شدن که واقعا حال آدم از معاشرت باهاشون بد میشه البته بیشتر مواقع از روی اجبار هست وگرنه کاری که من میکنم دوری از همچین آدم های بی ارزشی هست. نمیدونم واقعا چطور یکی میتونه تو چشمات خیره بشه و با اینکه میدونی داره دروغ میگه باز هم روش کم نشه و دروغ تحویلت بده . خیلی از ماها آروغ انسانیت میزنیم ولی بویی ازش نبردیم . من نمیدونم چطور میشه نسبت به بچه هایی که تو خیابون از صبح تا شب تو گرما و سرما بی سرپناه هستن و بهترین سال های عمرشون رو بدون تفریح ، دوست داشته شدن ، احترام داشتن ، رفاه و خیلی چیزهای دیگه سر میکنن بی تفاوت بود و شب عیدی تنها نگران خودت و خانوادت باشی ، چطور میشه برای دل خودت به یکی دیگه دروغ بگی بعد بی تفاوت بری پی کارت و از همه دنیا انتظار صداقت داشته باشی مطمئن باش دنیا گرده و خیلی زود نوبتت میشه 

ستاره...